شایعاتی به گوش ( گوشی ) رسیده که از ورود غیر مترقبه ی موجودی جدید بنام شهردار حکایت داره . از بس شهردار ندیدم یادم رفته شهردار چه شکلیه و کارش چیه .
البته این شهری که من میبینم روبراه کردنش کار یکی دو تا شهردار نیست
شایعاتی به گوش ( گوشی ) رسیده که از ورود غیر مترقبه ی موجودی جدید بنام شهردار حکایت داره . از بس شهردار ندیدم یادم رفته شهردار چه شکلیه و کارش چیه .
البته این شهری که من میبینم روبراه کردنش کار یکی دو تا شهردار نیست
بنام خدا
عباس امیری بازیگر بسیار دوست داشتنی ِ گیلانی هم به رحمت خدا رفت
ایشون قبل از بازیگری عکاس بودن
سالهای یکم دور که خیلی ها یادشون نیست و بزرگترا تعریف میکنن ایشون توی همین شهر خشکبیجار عکاس حرفه ای بودن
هنوز هم که هنوزه عکسهای گرفته شده توسط آقای امیری میاد برامون جهت کپی و تکثیر
از طرف کلیه مردم خشکبیجار درگذشت این عزیز رو به سوگوارانش تسلیت عرض میکنم
روحش شاد ، یادش گرامی ، راهش ماندگار
اطلاعات بیشتر
بنام خدا
در طول تاریخ دو نفر گفتن کوروش آسوده بخواب :
یکی شاه مخلوع بود که گفت : کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم ؛ هنوز یه مدتی نگذشته بود که با خفت و خواری تمام سلطنتش رو از دست داد و متواری شد و به اصطلاح گور بگور شد .
دومی من بودم که گفتم: کوروش آسوده بخواب که شهردار بیدار است ( + ) ؛ گویا این جمله برای شهر ما هم اومد نداشت و هنوز شهر در خلا عاطفی ِ یک شهردار بسر میبره .
خداییش اگه اینجا تگزاس بود در نبود شهردار و یک ناظر حتما به تمام بانک ها دست برد زده بودن کوروش پاشو که دیگه وقت خواب نیست ، کوروش پاشو که نه شاه میتونه شهر رو نگه داره نه شهر دار ، کوروش این روزها خوابیدن خیانته به ملته ، کوروش مگه با تو نیستم ، پاشو
بنام خدا
پیرو شایعاتی که درباره شهردار شدن یکی از اعضای محترم شورای شهر بود و طی تماس تلفنی ای که با ایشان داشتیم آخرین اخبار بروز و هیچ جا گفته نشده را به سمع و نظر آنلاین جماعت خشکبیجاری میرسانیم :
در نشست اخیری که اعضای شورای شهر خشکبیجار با هم داشتند و مشورتی هم که با هم کردند برگی دیگر از تاریخ خشکبیجار ورق خورد . این عضو شورا به این نتیجه رسیده که بهتره برای اینکه بعدا با همشهری های محترم توی رودربایستی کاری و اخلاقی گیر نکنه و هم اینکه قبل از اینکه شهر دار این شهر باشه یک شهروند این شهره و قطعا ملت شریف 14 برابر یک شهردار خارجی از ایشون انتظار خواهند داشت این پست واقعا جانکاه رو محول به یک فردی که این شهری نباشه کنن و عطای این خدمت رو به لقای آن ببخشند و در سمت خودشون و با قدرت کامل بر نحوه اجرای عمرانی شهر نظارت داشته باشند .
به گفته ائمه اطهار (علیهم السلام ) مشورت دیواری است که انسان را از شر ملامت حفظ میکند . و به نظر این جانب هم اعضای شورای شهر کاملا درست عمل کردن و بهتره تا این سمت رو به شخص دیگه ای واگذار کنند تا شخص تازه وارد بدون هیچ گونه تعارف یا اینکه کسی حقی به گردنش داشته باشه فقط تمام حواسشو جمع امور شهری کنه .
اگه هدف کسی خدمت باشه از هر سمتی میتونه به مردم خودش خدمت کنه و ما از همینجا دست کلیه خدمتگزاران صادق این مردم رو میبوسیم و برای همه شون آرزوی موفقیت داریم
بنام خدا
این عکس وردی شهر خشکبیجار ( خمام به خشکبیجار ) هستش که چندی پیش بخاطر اینکه کمی از تصادفات اون بخش از پیچ جاده کم بشه یه سرعت گیر روش کار گذاشتن
این سرعت گیر با وجود علائم و چراغ براحتی در شب قابل مشاهده است . البته تا وقتی که هوا مه آلود نباشه ! چند وقتی بود که تصادفات در شبهای مه آلود و و خصوصا برای رانندگانی که زیاد به این ورودی وارد نبودن رخ میداد . در رسیدگی مسئولین کاشف به عمل اومد که خطی که وسط جاده کشیده شده اصولی نیست و راننده ی خودرو در شب مه آلود اون خط رو دنبال میکنه و میخوره به جدول و بووووم !
خوشبختانه همینطور که میبینید با تدبیر عزیزان مسئول این مشکل با خط کشی دوباره و کمی اصولی تر بر طرف شد . ( سپاسگذاریم )
بنام خدا
به عکس زیر دقت کنید ! چی میبینید ؟
این عکس نه خراب شده و نه دستکاری !
این عکس یه کوچه است در ساعت 9 شب غرق در تاریکی مطلق و اون چند تا نقطه سفید لامپ چند تا خونه است !
این عکس ورودی کوچه شقایق هست که در انتهای سردار جنگل وصل میشه به انتهای خیابون شریعتی . با وجود اینکه این کوچه یکم قبلتر خاکی بوده و آسفالت نشده بود اما به همت مسئولین آسفالت خوبی شد و الان مشکلی به مراتب عجیبتر و بحث برانگیز تر داره . این کوچه با وجود داشتن چندین تیر برق تنومد و راست قامت کاملا خاموش و تاریکه . در آخرین باری که از راه شریعتی به طرف سردار جنگل ازش رد شدم ( فکر میکنم هفتم یا هشتم محرم بود ) کاملا تاریک و خوفناک و همچنین از خروجی کوچه تا 100 متر داخل خیابون هم هیچ تیر برقی دارای چراغ نبود !!!!!!!!!!!
لطفا مسئولین به این مشکلات مردم رسیدگی کنن . اگه مردم حرفی نمیزنن از ناآگاهیه . اگه مسئولین بعد از تعمیر این چراغها بتونن یه خبر رسانی بین خانوار های اون منطقه انجام بدن که بعد از خرابی چراغها یا سوختن لامپها ( یا هر اتفاقی ) فورا مراکز مربوطه رو خبر کنن قطعا کمتر شاهد حوادثی تا این حد عجیب و مرموز خواهیم بود .
( امشب دوباره برای دیدن وضعیت برق از اون کوچه رد شدم ، ظاهرا تازگیا از هر چند تا تیر برق رو یکیشون دوباره چراغ گذاشتن . )
شاعر میگه :
امشب دگر بار بی تو از آن کوچه گذشتم
فکر نکن یاد تو بودم ، کار نداشتم ، ول میگشتم